زیرسوال بردن اهداف انقلاب باعث تضعیف ارزشها میشود
دکترعلی ربیعی در تشریح مباحث مربوط به تحولات ارزشی در انقلابها و انقلاب اسلامی در ایران تاکید کرد که انقلاب ایران فرصتهای بسیاری جهت بازتولید و بازتفسیر ارزشهای خود برای نسل سوم دارد و ارزشهای انقلاب باید در بطن زندگی مردم جاری باشد.
وی اظهار کرد: «عموما به دلایلی انقلابها هر چه از مبدأ زمانی خود دور شوند، چالشهای نظری و رفتاری در مورد اهداف، انگیزهها و ارزشهای اولیهشان در میان نخبگان سیاسی، فرهنگی و نیز نسلهای بعدی پیدا میکنند؛ کما اینکه در انقلابهای مطرح در قرن 19 و 20 در اروپا شاهد این مساله هستیم. اگر بخواهیم این موضوع را در مورد ایران مطالعه کنیم نمیتوان گفت تمام این موارد در مورد انقلاب ایران مصداق کامل دارد، اما به هر حال علایمی نیز وجود دارد که احتمال وقوع برخی از آنها وجود دارد.»
دکتر علی ربیعی، استاد دانشگاه، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و ورود انقلاب به دهه چهارم در گفتوگو با خبرنگار تاریخ و اندیشه ایسنا، با تاکید بر اینکه در این بحث، نگاه و رویکرد علمی دارد و نمیخواهد قضاوت و داوری کند، با بیان اینکه «بهطور کلی ایدئولوژی انقلاب، ارزشهای نفیگرایانه را تولید میکند و آحاد جامعه عموما در آن ارزشهای نفیگونه اشتراک دارند» گفت: «در شعارهای پیش از پیروزی انقلاب و ارزشهایی که انقلاب در جامعه برای آن مبناسازی میکند، اهداف و ارزشهای اثباتی عمدتا ارزشهایی کاملا آرمانی هستند. پیش از به ثمر رسیدن انقلابها افراد بیشتر در نفی شرایط موجود اشتراک دارند؛ لذا حول و حوش ارزشهای نفیگونه به راحتی حلقه میزنند و فاصلههای ارزشیشان را نسبت به سایر ایدئولوژیهای رقیب کمتر بروز میدهند؛ چرا که هدف نفی برای آنها در اولویت بیشتری قرار دارد.»
بیشتر گروههای فعال در دوره انقلاب مرزهای ارزشی انقلاب را حفظ کردهاند
ربیعی در ادامه با اشاره به مسایل تاریخی مربوط به انقلابها در بخشهای مختلف دنیا، به ویژه روسیه و فرانسه تاکید کرد:«اشتباه است که تصور کنیم پس از انقلابها همین همگرایی ارزشی باید وجود داشته باشد.بسیاری از افراد با ارزشهای متفاوت وارد انقلاب میشوند؛ به همین دلیل هم هست که گفته میشود "انقلاب فرزندان خود را میخورد"؛ این پدیده در انقلابهای مارکسیستی یا انقلاب فرانسه و انگلیس بیشتر مطرح شد و شکافهایی که پس از این انقلابها رخ داد هم از این مساله حکایت دارد. در انقلاب فرانسه آنها که سر دیگری به گیوتین بردند، خود سر به زیر گیوتین بردند. این اتفاقات در انقلابهای سوسیالیستی و به ویژه انقلاب مارکسیستی که در روسیه رخ داد، بسیار دیده شد. به منصه ظهور رسیدن ارزشهای اثباتی پس از نفی تزاریسم در آنجا به شدت نمود پیدا کرد و با خشونت بسیار همراه بود.»
ربیعی با بیان اینکه به هر حال یک ایدئولوژی در انقلابها غالب میشود و به حاکمیت میرسد، گفت: «ممکن است این ایدئولوژی، ایدئولوژیای باشد که مردم با آن پیوند پیدا کردهاند یا ممکن است افرادی که حزبی متشکل داشته باشند، بتوانند رهبریت انقلاب را مصادره کنند. تفاوت انقلاب اسلامی ایران با انقلاب سوسیالیستی در روسیه دقیقا در این است که چون در ایران مردم عمدتا گرایشهای دینی و حتی مذهبی مشترک دارند، صفت اسلامی را میتوان به واقع به انقلاب اسلامی داد؛ اما در انقلاب روسیه مردم روسیه سوسیالیست نبودند. در جامعه روسیه سوسیالیسم اصلا شناختهشده نبود؛ چراکه به هرحال پدیدهای مربوط به جامعه روشنفکران و برخی اتحادیههای کارگری در آلمان و فرانسه اروپای غربی بود؛ پدیدهای کاملا روشنفکرانه که عمومی و تودهای نبود. در روسیه اصلا طبقه کارگر شکل نگرفته بود و دهقانها و کشاورزان حتی مشارکت زیادی در مسایل انقلاب خودشان نداشتند. نفوذ و عمومیت ایدئولوژی دو انقلاب روسیه و ایران با هم قابل مقایسه نیست؛ اما انقلاب فرانسه را نمیتوان با این دو انقلاب مقایسه کرد. ایدئولوژی انقلاب فرانسه بیشتر آزادی و برابری بود. انقلاب فرانسه حول و حوش آزادی و برابری شکل گرفته بود که در بین عموم انسانها عمومیت دارد.»
وی با بیان اینکه میتوان در مواردی انقلاب روسیه و انقلاب اسلامی ایران را به عنوان دو انقلاب ایدئولوژیک با هم مقایسه کرد، گفت: «در روسیه بلشویکها به عنوان یک حزب متحد رهبری انقلاب را در دست گرفتند و ایدئولوژی آن حزب تقریبا ایدئولوژی انقلاب شد؛ اما در ایران عموم مشارکتکنندگان در انقلاب به یک آرمان و ایدئولوژی وفادار بودند و آن ایدئولوژی به ایدئولوژی انقلاب تبدیل شد.»
ربیعی با بیان اینکه ایدئولوژیها دنیای آرمانی را میآفرینند که عموما در دنیای واقع به محک تجربه نرسیده، خاطرنشان کرد: «برخی فاصلههایی که پس از انقلابها بین انقلابیون رخ میدهد به همین علت است؛ چرا که انقلابیون عموما نسبت به چگونگی اجرای اثبات شدنیها یا اجرای ارزشهای آرمانی یا کیفیت آنها به شکاف میافتند. به اعتقاد من برخی از شکافهای پس از انقلاب اسلامی ایران و چالشهای نظری در میان جامعه را میتوان اینگونه تحلیل کرد. به نظر میرسد در انقلاب ایران هم تا حدودی حداقل در تقسیمبندی افرادی که تحت عنوان ایدئولوژی اسلام وارد صحنه شدند، با این مساله روبهرو هستیم؛ البته امروز خوشبختانه بیشتر گروههای فعال در دوره انقلاب مرزهای ارزشی انقلاب را حفظ کردهاند؛ اما به هر حال چالشهایی هنوز در میان آنها وجود دارد.»
چالش انتقال ارزشها به نسلهای بعدی در جهان سوم
این استاد دانشگاه در ادامه در تحلیل انتقال ارزشها به نسلهای جوانتر در جهان سوم گفت: «امروز غالب کشورهای جهان سوم از زیادی جمعیت در رنج هستند. مشکل نرخ رشد بالای جمعیت، نبود توازن بین ظرفیتسازی برای اقناع و حتی رسیدگی به جمعیت و امور آن، چه اقناع روحی و چه اقناع مادی، برای کشورهای جهان سوم قابل توجه است. عموما این کشورها ظرفیت لازم برای پاسخگویی از هر دو جهت، چه اقناع روحی و چه اقناع مادی را ندارند. نه غذای روحی و جسمی میتوانند تهیه کنند و نه شغل و فرهنگ. به دلیل ضعفهای ساختاری که کشورهای جهان سوم با آن روبهرو هستند، در فرهنگسازی و هویتسازی و رسیدگیهای اقتصادی نیز دچار ضعف و کاستی هستند.»
ربیعی افزود: «از سوی دیگر رشد جمعیت باعث میشود شاهد پدیدهای به نام انقلاب جمعیتی باشیم. وقتی جمعیتها یکباره از نظر تعداد زیر و رو میشود، انقلابهای جمعیتی رخ میدهد. در جوامعی که جمعیت در آنها رشد مناسبی دارد بخشی از انتقال ارزشی به طور طبیعی صورت میگیرد و کمتر گسستهایی به نام گسست نسلی صورت میگیرد. این پدیده ربطی به انقلابها ندارد. پدیدهای مربوط به کشورهای جهان سومی است که در ایران هم رخ داد. این پدیده نارسایی انقلاب نیست، نارسایی مدیریتی است.»
کشورهای جهان سوم با دو بحران اقتصادی و فرهنگی روبهرو هستند
مشاور رییسجمهور سابق کشورمان با بیان اینکه کشورهای جهان سوم با دو بحران اقتصادی و فرهنگی روبهرو هستند، تصریح کرد: «این کشورها باید به جمعیت جویای کار پاسخ دهند؛ چراکه درصد نرخ رشد بیکاری بالا میرود و بار تکفل بالاست. این کشورها اقتصادی پویا پیدا نمیکنند و از آنجا که از نظر اقتصادی نمیتوانند پاسخ دهند از نظر فرهنگی هم زمینه مناسبی ندارند و از توان نهادی مناسب برخوردار نیستند. نمیتوانند معناسازی و هویتسازی و تولید ارزش کنند و با مشکل ناتوانی در تولید کار روبهرو هستند. کشورهای جهان سوم هم در تولید کار و هم در تولید ارزش دچار مشکل هستند.»
این استاد دانشگاه با بیان این اعتقاد که برخی از این مشکلات در ایران امروز هم وجود دارد، گفت: «باید به تحلیل عملی موضوع پرداخت و با نگاه سیاسی آن را بررسی نکرد. انقلابها تحولات ساختاری هستند. هر چه جوامع رو به جلو روند تحولات ساختاری در آنها بیشتر میشود. شهرنشینی و میزان باسوادها موجب میشود رشد و سبک زندگی تغییر کند و ارتباطات جهانی گسترش یابد. در این سه دهه پس از انقلاب و همزاد با انقلاب اسلامی ما، انقلاب تکنولوژیکی در زمینه ارتباطات رخ داد و پدیده جهانیشدن نیز تاثیرات خود را میگذارد. نگاهها، آرزوها و آمال در اذهان جوامع سوم در حال تغییر است و این را باید در کنار انقلاب جمعیتی و گسست نسلی و تحولات ساختاری و فرایند رو به رشد ارتباطات گذاشت.»
زیرسوال بردن اهداف انقلاب حتی در کلام باعث ضعیفشدن ارزشهای انقلاب میشود
ربیعی اضافه کرد: «یکی از مهمترین مسایل چالشبرانگیز و ابهامآفرین، تردیدهایی است که برخی افرادی که در نظام حضور دارند، نسبت به اهداف و شعارهای اولیه انقلاب ایجاد میکنند. ممکن است بخشهایی از شعارهایی که انقلاب در ابتدا مطرح و اهدافی که برپا میکند، به مرور توسط عدهای از انقلابیون نادیده گرفته شود؛ عدهای که ممکن است به علت نفی مسایلی به انقلاب بپیوندند، اما بخشهایی از آن آرمانهای انقلاب را قبول نداشته باشند. صرف زیر سوال بردن اهداف و ارزشهای اولیه انقلاب، حتی در کلام باعث گسست و ضعیف شدن ارزشهای انقلاب میشود. بعضی ارزشها ممکن است در شعار مطرح شود،اما برخی انقلابیون در رفتار به آن عمل نکنند. این مساله جامعه را دچار تعارض نسبت به رفتارها و شعارها میکند و به هر حال در تداوم حیات ارزشهای انقلابی موثر است.»
وی در بررسی راههای برونرفت از این چالشها تاکید کرد: «هنوز در مورد اینکه در ایران چه اتفاقی افتاده است و در شرایط حاضر وضعیت به چه شکلی است،اتفاق نظری وجود ندارد. عدم اجماع نخبگان اولین اشکالی است که وجود دارد.اجماع ذهنی نخبگان اولین شرط است. نخبگان ما از نظر ذهنی باید به این نقطه رسیده باشند که اتفاق نظری درمورد مسایل پیش آید؛ کما اینکه درمورد مسالهای مانند دین طیف گستردهای از نظرات بعضا متضاد را شاهدیم.عدهای معتقدند دین در جامعه کمرنگ شده. برخی دیگر میگویند ببینید در مساجد چقدر افراد اعتکاف میکنند و چه میزان از مناطق جنگی بازدید میشود؟ پس دین رشد پیدا کرده است. وقتی نخبگان فکری تا این میزان از جهت شناخت مسایل، تفاوت ذهنی دارند، مشکلزاست. باید ابتدا درک درستی از موضوع داشته باشیم و حداقل در مورد کلیاتی به اجماع برسیم.»
برخی ارزشها باید بازتفسیر و بهروز شوند
ربیعی با بیان اینکه باید برای انتقال ارزشها به نسل جدید با اجماعی میان نخبگان سیاسی و فرهنگی، ارزشها را بازتفسیر و بازتعریف کرد،تاکید کرد:« برخی از ارزشها باید بازتفسیر و بهروز شوند.بخشی از ارزشهای انقلاب، امروز تا حدودی به ارزشهای انفعالی تبدیل شده است، اما این ارزشها به هرحال وجود دارند؛ مثلا اینکه هر که با تقواتر است، برتراست یک ارزش با منشا قران است، با خود زمزمه هم میکنیم؛ اما متاسفانه جزو ارزشهای فعال در بطن جامعه نیست. یا مثلا مرحوم مطهری میگفت "معتقدم نه تنها مارکسیسم باید در دانشگاه تدریس شود بلکه حتی یک مارکسیست باید آن را تدریس کند". ما امروز از این ارزشها فاصله داریم و این جزو ارزشهای به انفعال رفته است و از این روست که مسایل باید بازتعریف و بازتفسیر شود.»
ارزشهای انقلاب را نباید مسلکی و مراسمی کرد
انقلاب و ارزشهای آن باید در بطن زندگی جاری شود
مشاور رییسجمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه «البته باید گفت ظرفیتهای انقلاب برای ما فضاهایی را گذاشته که اگر به اجماع نظری برسیم میتوانیم آنها را بازسازی کنیم و کماکان ارزشهای انقلاب را ادامه دهیم» افزود: «ارزشهای انقلاب را نباید مسلکی و مراسمی کرد.امروز متاسفانه رفته رفته پاسداشت انقلاب به اجرای تئاتر و یک جشنواره خلاصه میشود و این نگرانی وجود دارد که یاد انقلاب به یاد چند تئاتر و نمایش و فیلم خلاصه شود. در این حالت است که ارزشها در جامعه مناسکی و شعاری شده است. متاسفانه برخی انقلاب را "موزهای" میکنند، در حالیکه انقلاب و ارزشهای آن باید در بطن زندگی جاری شود. همچنین ارزشهایی که انقلاب آنها را نفی کرد بعضا دوباره در حال بازتولید است و منفعتطلبیها و شکافهای طبقاتی در جامعه وجود دارد.»
ربیعی گفت: «درحال حاضر نسل سوم به دلیل حضور نداشتن در دوران انقلاب، آن را از نزدیک درک نکرده و هیچ ارتباط عینی با شرایط انقلاب ندارد. زمینههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران انقلاب را نیز درک نکرده و اطلاعات زیادی در آن مورد ندارد. دالهایی که در آن دوران وجود داشته که شعارهای انقلاب را آفریده، برای نسل سوم از نظر ذهنی و عینی، درحال حاضر موضوعیت ندارد و این مساله بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم.»
وی افزود:«ما به نوعی باید برای نسل سوم دالها را بازنمایی کنیم. دالهای دوران انقلاب و دالهای جدید را باید با هم به نوعی بازنمایی کنیم و به دالهای جدید پیوند دهیم تا نوع این ارزشها به نسل سوم انتقال پیدا کند.»
جنگ تحمیلی و کمک به انتقال ارزشها
ربیعی ادامه داد: «جنگ تحمیلی، به رغم مسایل زیادی که به همراه خود آورد، اما از آنجا که بلافاصله پس از انقلاب رخ داد و نسلهای بعد میتوانستند آن را حس کنند میتوانست متغیری واسط برای انتقال ارزشهای انقلاب باشد؛ چون به هر حال ایماژینه جنگ بر کل جامعه حاکم بود. دفاع مقدس میتواند به ما برای انتقال ارزشی کمک کند. بازتعریفهایی که مرحوم شریعتی راجع به اسلام و شهادت کرد و همه بازتعریفهایی که در انقلاب از مفاهیم مذهبی و دینی که در انقلاب صورت گرفت بهطور عینی و ملموس در جنگ به وجود آمد؛ مفاهیم شهادت، ایثار، از خودگذشتگی و مفاهیمی که ارزشهای بازتولید شده انقلاب بود. مرحوم شریعتی هم واقعا به گردن شعارهای انقلاب و ارزشهای آن حق دارد. او شعارها را بازتفسیر و تولید کرده بود.»
مشاور رییسجمهور سابق افزود: «ما نهادهایی مناسب و متفکر که با جامعهشناسی پیوند عمیق داشته باشند با دغدغه حل مساله چالشهای ارزشی و چگونگی پیوند ارزشها، نداریم. شاید بتوان گفت نهادهای فرهنگی تبلیغاتی ما که باید بیشترین تاثیر را در این زمینه داشته باشند، کارآیی خاص خود را نداشتهاند. اگر تریبونهای رسمی و حتی برنامههای صداوسیما را پس از جنگ تحلیل محتوا کنیم، هرکدام بخشهایی از شعارهای انقلاب را بازنمایی کردند و به بخشهایی دیگر از شعارها بهای لازم را ندادند.»
وی افزود: «در حقیقت به ویژه پس از فضای جنگ، نهادهایی که باید در این زمینه در یک فضای علمی با بحثی علمی به چارهاندیشی مینشستند و نهادهای تبلیغاتی، رسانهای، فرهنگی و نهادهایی که وظیفه تولید معنا را دارند، چه نهادهای علمی در دانشگاه و چه نهادهای دینی و حوزوی که میتوانستند بیشترین معناسازی را برای بازتولید این ارزشها و پیوندها کنند، بعضا به چالشهای سیاسی گرفتار شدند؛ چنانکه نوعا میخواستند معانی تولید کنند که رقبا را از میدان به در کنند.»
ربیعی اضافه کرد:« جنگ، انرژی و جوانی انقلاب را گرفت اما اتفاقا در بحث ارزشها نعمتی بود و حلقه واسطی میتوانست بین ارزشهای انقلاب و نسل دوم و سوم باشد؛ اما نباید بگذاریم بازنماییهای یک سویه این سرمایه را هم بیخاصیت کند.»
این استاد دانشگاه در ادامه گفتوگو با ایسنا افزود: «نسل سوم، مواردی را درک نکرده بود و آنچه این بار از برخی میشنید، بازتولید ارزشهای انقلاب نبود، به ویژه وقتی ارزشهای انقلاب درگیر جناح بازیها و درگیریهای قدرت شد، بخشهایی برای نفی حریف به بخشهایی از ارزشهای انقلاب روی آوردند و هر که را نمیپسندیدند با صفاتی مثل ضدانقلاب یا مخالف ارزشهای انقلاب راندند. این مساله کمک کرد که نسل سوم آشفته شود و میدید بسیاری از کسانی که تا حدودی هم حرفی برای گفتن دارند یا حرفهای دیگری دارند با انگهای ضدانقلابی رانده میشود.»
وی تعلقات سیاسی بیگانگان را نیز مهم دانست و افزود: «البته نسل سوم با تعلقات سیاسی صاحبان رسانه و تولیدات رسانهای در جهان هم روبهرو است. بخشهایی از مباحثی که از فضای ارتباطی غیرقابل کنترل به گوش میرسد و از سوی دیگر هر چه از عالم خارج میگیرد با مفاهیم و ارزشهای اولیه انقلاب هم همخوانی زیادی ندارد و حتی علاقه سیاسی صاحبان صنعت ارتباطات هم این موارد را تشدید میکند. این مساله از یک سو و از سوی دیگر در داخل تولید معنایی جدی صورت نمیگیرد.»
هنوز ارزشهای مبنایی در میان نسل سوم وجود جدی دارد
ربیعی گفت: «تحقیقاتی در مورد گرایشهای نسل سوم به ارزشها شده است. غالب تحقیقات افزایش نوعی بیگانگی حتی از ارزشهای اخلاقی و سنتی را که در جامعه جاری بود نشان میدهد. من در کتاب جامعهشناسی تحولات ارزشی شش سنجش را که سنجشهایی با ارزشهای تقریبا سیاسی است، نشان دادهام. همین معنا در مطالعات دیگری نیز نشان داده شده است. به نظرم ارزشهای مبنایی درمیان نسل سوم وجود جدی دارد. در یکی از سوالات مبنی براینکه چقدر خدا به زندگی شما معنابخشی میکند، بیش از90 درصد خدا را در زندگی خود معنابخش تلقی کردهاند.باید گفت نسل سوم هنوز درمورد ارزشهای بنیادین وفادار است اما تفسیر و قرائتش با نسل اول متفاوت است. در نوع نگاه به دین و نوع نگاهش نسبت به خانواده تفاوتهایی وجود دارد. یک مساله قابل توجه این است که از هر طرف برخی مسایل درمورد نسل سومیها تعمیم غلط داده میشود. مثلا برخی شاخصهای ابتدایی را شاخص میگیرند و آن را بزرگ میکنند، عدهای هم رفتارهای دیگر را شاخص میگیرند و میگویند همه بیدین شدهاند؛ اما باید گفت این دو نمیتوانند علامتی برای نشاندادن مجموع شرایط باشند. از سوی دیگر تصور این بود که شاید نسل سومیهایی که درمناطق محروم زندگی میکنند وضعیتی متفاوت ازنسل سومیهای ساکن شهرهای بزرگ داشته باشند؛ اما برخی تحقیقات نشان داد که تفاوت زیادی میان آنها وجود ندارد. شاید فرآیند ارتباطات باعث کمتر شدن این تفاوتها شده است.»
رفاهزدگی آفت بزرگی برای افرادی است که به قدرت میرسند
وی یادآور شد: «باید به این موضوع اذعان کرد که جنگ قدرت، جنگی واقعی است. وقتی نظام سیاسی شکل میگیرد، مشکلات اداره یک نظام سیاسی بخشی از انقلاب را درگیر میکند و جنگ قدرت نیز در نظام سیاسی ایجاد میشود و البته انقلابیون هم گرفتار بخشی از این اختلافات شدند؛ آفتهایی مثل رفاهزدگی که اگر ابن خلدونی تحلیل کنیم میبینیم رفاهزدگی برای افرادی که به قدرت رسیدند، آفت بزرگی را ایجاد کرده است؛ و در عین حال بودن در قدرت و حذف دیگران هم اتفاقاتی بود که در انتقال ارزشها بیتاثیر نبود؛ اینکه دلمشغولی و دغدغه همه انتقال ارزشها باشد، بهطور طبیعی ضعیف شد. از سوی دیگر برخی کجاندیشیها و تنگنظریها نیز در نارسایی در انتقال ارزشها تاثیر دارد.»
قطار انتقال ارزشی باید روی دو ریل کارآمدی و بازتفسیر ارزشها قرار گیرد
این استاد دانشگاه در ادامه به ایسنا گفت: «قطار انتقال ارزشی باید روی دو ریل کارآمدی و ایجاد رضایت در جامعه و ریل بازتفسیر و بازتولید ارزشهای انقلاب و متصل کردن به نیازهای جدید نسل سوم از طریق نهادهای مذهبی، دینی و دانشگاهی قرار گیرد.»
ربیعی در تحلیل علل نارسایی نهادهای تولید معنا با بیان اینکه انقلاب ما انقلابی حزبی نبود،افزود: «پیشگامان انقلاب بیشتر مرجعیتی فکری و دینی بودند و بخشی از روشنفکری دینی که سعی میکرد نمادهای انقلابی دینی را بازتفسیر کند نیز در این عرصه وارد شد. جدایی بین دو دیدگاه دینی در جامعه مطرح بود؛ دیدگاهی دینی که به انقلاب اعتقاد نداشت و دیگری دیدگاهی دینی که انقلاب را لازم میدانست.»
وی با اشاره به شعارهای اصلی انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: «در آن مقطع بیشتر نظریههایی که تولید میشد یا در مقابل دیدگاه دینی غیرانقلابی بود یا در مقابل نظریههای انقلابی غیردینی؛ و البته طبیعی بود که ما هنوز برای اقتصاد، فرهنگ و سیاست برنامه دقیقی نداشتیم؛ یکسری اصول کلی که در اسلام عرضه شده بود، وجود داشت و حتی در برداشت از آنها هم اختلاف نظرهایی بود؛ اما امروز گرفتاری ما این نیست که در مورد این نظریه انقلاب، اختلاف نظر داریم. ما امروز در مورد انتقال شعارهای بدیهی، دچار مشکل هستیم، در این که جامعه سه شعار اساسی داشت، تردیدی نیست؛ ما در مورد کیفیت آزادی و اینکه جمهوریت با اسلامیت سازگار است یا نه، دچار چالش شدهایم.»
باید از ذخایر انقلاب به درستی استفاده کرد
ربیعی در پایان بیان کرد: «هنوز انقلاب فرصتهای زیادی دارد که میتواند ارزشهای امام خمینی(ره) و انقلاب را برای نسل سوم بازتولید، بازتفسیر و پاسخگو کند؛ اما باید درنظر داشت که این فرصتها همیشگی نیست. باید از ذخایر هم استفاده کرد و هم به درستی استفاده کرد. کارآمدی در نتیجه استفاده درست از آن به وجود میآید. مساله انقلاب ایران و مسوولیت در مقابل خداوند، اولین ارزشهایی است که باید مجددا در میان نخبگان و مدعیان در انقلاب باز تفسیر و مجددا احیا شود. این مدخل پویا کردن انقلاب است.»
لیست کل مطالب