خاتمی هفته جاری نظرخود را اعلام میکند
رئیسکمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با اعلام اینکه احتمالا خاتمیتصمیم خود را در هفتهجاری اعلام میکند، ازتشکیل ستادهای انتخاباتی جبهه اصلاحات پس از دهه اول محرم خبر داد.
داود سلیمانی درگفتوگو باخبرنگار"ایلنا"،در مورد زمان اعلام تصمیم خاتمی برای حضوریا عدم حضور درانتخابات دهم ریاست جمهوری با بیان اینکه اعلام این تصمیم احتمالا در هفته جاریخواهد بود، اظهار داشت: اینکهتا حدودی دراعلام نظر آقای خاتمی تاخیر صورتگرفته است را قبول دارم، ولی اینکه در جبهه اصلاحات تردیدی برای سایر کاندیدای بالفعل به وجود آمده است ، درست نیست.
وی با بیان اینکه صحبتهائی که در مورد تشتت در جبهه اصلاحات مطرح میشود صحت ندارد، تصریحکرد: بر اساس تصمیم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ما منتظر نظر آقای خاتمی هستیم، هرچندکه معتقدیم آقای خاتمی باید زودتر وارد عرصه عملیاتی شود.
رئیس کمیته انتخابات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در مورد زمان تشکیل ستادهای انتخاباتی جبهه اصلاحات نیز گفت: برنامه ریزیهای ما به گونهای است که پس از دهه محرم یعنی زمانی که تکلیف کاندیدای ما مشخص میشود، ستادهای خود را فعال کنیم هرچه که اجرائی شدن این برنامه منوط به این است که خاتمی زودتر اعلام موضع کند.
سلیمانی درپاسخ به این سوالکه درصورت عدم حضورخاتمی برای کاندیدای مورد حمایت جبهه اصلاحات چه برنامه ریزی شده است، گفت: تصمیم در این مورد را به پس از اعلام نظر خاتمی موکول کردهایم و بستگی به این دارد که اجماع اصلاح طلبان بر روی چه کسی باشد.
نظارت مردمی مهمترین عامل مهار طغیانهاست
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام انقلاب اسلامی را در طول 50 سال مبارزه، پیروزی، تثبیت و تداوم، براساس خواسته مردم دانست و تاکید کرد: همانطور که اجبار در اصل دین اسلام مطرود است، در انقلاب اسلامی نیز کسی نمیتواند مردم را در تعیین سرنوشت خویش در تنگنا قرار دهد.
به گزارش "ایلنا"،آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی صبح امروز در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشگاه گیلان با تسلیت ایام سوگواری شهدای کربلا، اراده مردم را اصل انکار ناپذیر انتخاب مسوولیتهای مهم کشور دانست وگفت: شاید بعضیها به عمد یا غیر عمد دردصد مخدوش کردن این اصل باشند؛ اما ساختار نظام حتی در انتخاب رهبری بر اساس اراده مردم است.
وی تاریخ را سرشار از حوادث و درسهای عبرت آموز دانست و گفت: ثابت شده است که هر وقت مردم در رسیدن به اهداف خویش به صورت همگانی وارد صحنه شدهاند به اهداف خود رسیدهاند.
هاشمی رفسنجانی نظارت مردمی بر حکومت را جدی دانست وگفت: براساس استنادات قرآنی و اصول علمی جامعه شناسانه، هر انسان و جامعهای در معرض طغیان است و نظارت مردمی مهمترین عامل مهار طغیانهاست.
وی باتوضیح درباره چگونگی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام و جایگاه قانونی آن گفت: براساس قانون اساسی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی از وظایف رهبری است که رهبری به مجمع تفویض کردند و مجمع نیز براساس آیین نامهای نه چندان قوی نظارت میکند.
در آغاز این دیدار چند تن از دانشجویان عضو انجمن اسلامی به بیان دیدگاههای خویش در مسایل مختلف پرداختند و سوالاتی را نیز مطرح کردند که آیت الله هاشمی رفسنجانی به سوالات آنها پاسخ داد.
آیت الله العظمی صانعی یکی از درسهای مهم حادثه کربلا را نشان دادن زشتی ترور و تروریسم و ظلم و جنایت دانست و افزود: این موضعگیری، از افتخارات شیعه است که نه تنها ترور را وسیلة پیشرفت کار خود نمیداند، بلکه با آن مخالفت هم میکند.
به گزارش "ایلنا"، در سایت رسمی این مرجع تقلید، در مطلبی با عنوان "درسهای عاشورا"، آمده است: کربلا و عاشورا به عنوان یک نماد، مظهر تنفر از ظلم و ستم است. عشق به عاشورا، ریشه خشونت را در جهان انسانی میخشکاند و علاقه به مظلوم را در تمام وجود ما سرشته میسازد.
آیت الله صانعی در ادامه با بیان اینکه واقعه عاشورا یک حرکت سیاسی حساب شده بود، اظهار داشت: امام حسین (علیه السلام) به احترام دعوت و خواست مردم کوفه، مدینه را ترک کردند. ایشان برای جنگ نرفتند، بلکه جنگ به ایشان تحمیل شد و حضرت هم برای دفاع از مظلومین و مبارزه با ظلم و برای نیل به آزادی، از شهادت استقبال کرد.
به گفته این مرجع تقلید، چنین تصمیمی، بسیار ارزنده است. امام و یاران باوفایش جان خود را از دست دادند تا با خون خود جلوی ظلم و ستم را بگیرند تا انسانهای دیگر در آرامش و آسایش زندگی کنند.
گفتنی است مراسم سوگواری و عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در دفتر آیت الله العظمی صانعی از روز اول محرم تا 12 محرم، صبح ها از ساعت 30/10 برگزار میشود.
مرعشی: حضور باشکوه مردم در پای صندوقهای رای، راه را بر هر نوع بدخواهی و انحراف میبندد.
سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی گفت:: مردم باید اطمینان داشته باشند که رایشان درست خوانده میشود تا پای صندوق رای بیایند و به فرد مورد نظر خود با اطمینان رای دهند، مردم باید بدانند هرچه آنان میخواهند، همان اتفاق میافتد و امانت حفظ خواهد شد.
مرعشی اضافه کرد: هرچند ممکن است در جریان انتخابات خطاهای کوچک و جزئی وجود داشته باشد اما این خطاها بر سرنوشت انتخابات بیتاثیر است و حضور مردم،فتواهای صریح مراجع عالیقدر و احکام رهبر انقلاب، راه را بر کجاندیشیها بسته است به این معنا که تا امروز علیرغم وجود برخی مشکلات هرگاه مردم پای صندوقهای رای حضور باشکوهی داشتند، رای آنان به درستی خوانده شده است.
وی با یادآوری انتخابات گذشته کشور، تصریح کرد: انتخابات مجلس چهارم را آقای عبدالله نوری برگزار کرد و وزارت کشور در دست نوری بود اما افرادی پیروز شدند که مخالفین نوری بودند، انتخابات ریاستجمهوری هفتم را طیف نزدیک به ناطقنوری برگزار کردند که حضور میلیونی مردم پای صندوق رای باعث پیروزی خاتمی شد.بنابراین تنها راه صیانت از آرا حضور و شرکت گسترده مردم در انتخابات است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بر اعلام آمادگی میرحسین موسوی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرد و گفت: آقای موسوی تا اکنون برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام آمادگی کرده است اما هنوز نظر قطعی ندادهاند.
درخواست تاسیس "جبهه همبستگی و اصلاحات ملی"
محمدرضا راهچمنی گفت: بنا داریم طی روزهای آینده درخواست تاسیس "جبهه همبستگی و اصلاحات ملی" را به وزارت کشور ارایه کنیم و امیدواریم هرچه زودتر مجوز تاسیس این حزب صادر شود تا بتوانیم برای انتخابات اعلام موضع رسمی کنیم، کاندیدا معرفی و یا از کاندیدایی حمایت کنیم.
این عضو حزب همبستگی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار کرد: از سال 85 و جریان انتخابات دور سوم شوراهای اسلامی من و جمعی از دوستان در حزب همبستگی با تعدادی از اعضای شورای عالی اختلاف پیدا کردیم که با توجه به تشدید این اختلافات به این نتیجه رسیدیم که نمیشود اهدافی را که در ابتدای تاسیس حزب داشتیم دنبال و خطمشی ابتدایی حزب را پیاده کنیم.
وی افزود: به خاطر همین اختلافات از چند ماه قبل (شهریور ماه) به این نتیجه رسیدیم که به اتفاق برخی دوستان حزب و برخی افراد اصلاحطلب معتدل خط امامی از وزارت کشور برای تاسیس حزبی جدید درخواست مجوز کنیم؛ اما به دلیل اینکه دوستان بنا داشتند کنگره حزب همبستگی را برگزار کنند برای اینکه احساس نشود کارشکنی میکنیم ثبت این درخواست را به تعویق انداختیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر ما جمعی را به عنوان هیات موسس تشکل جدید انتخاب کردهایم و این اسامی را ظرف روزهای آینده رسما به وزارت کشور میدهیم تا «جبهه همبستگی و اصلاحات ملی» را با خطمشی معتدل به عنوان تشکیلات اصلاحطلب معتدل خط امامی به راه بیاندازیم.
راهچمنی گفت: تلاش داریم به سازماندهی نیروهای اصلاحطلب سراسر کشور بپردازیم و اهداف مندرج در اساسنامه حزب را در جهت تحقق اصلاحات در چارچوب قانون اساسی، نظام و دستاوردها و ارزشهای اسلامی پیش ببریم.
وزیر کشور: از ظرفیت احزاب در چارچوب قانون استفاده میکنیم
وزیر کشور گفت: این اطمینان خاطر را به همه مردم میدهیم که آرای آنها امانتی در دست مسوولین است و از آرای آنها صیانت خواهیم کرد.
به گزارش خبرنگار"ایلنا"، صادق محصولی درحاشیه گردهمایی معاونین برنامهریزی استانداریهای سراسر کشور در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی در مورد پیشنهاد تشکیل ستاد صیانت از آراء که از سوی برخی احزاب مطرح شده است، اظهار داشت: خوشبختانه براساس قانون اساسی و قوانین مربوط به انتخابات راهکارهای لازم برای نظارت پیش بینی شده است و هیچ منعی از این جهت نداریم.
وی با بیان اینکه طرح این مسائل بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، گفت: حتی برخی دوستان هم عقیده با طراحان این طرحها، آن را غیر قانونی میدانند و اگر قوانین موجود درمورد نظارت کامل هستند و یا نواقصی دارند، باید تحت عنوان قانون انتخابات رفع شود.
وی با تاکید بر وجود راهکارهای قانونی در رابطه با صیانت از آرا ،تصریح کرد: این اطمینان خاطر را به همه مردم میدهیم که آرای آنها امانتی در دست مسوولین است و از آرای آنها صیانت خواهیم کرد، بر اساس قانون، شورای نگهبان بر امر انتخابات نظارت میکند و حتی نماینده کاندیداها نیز طبق روال قانونی میتوانند نماینده در سر صندوقها داشته باشند و بنای ما این است که از ظرفیت احزاب نیز در چارچوب قانون استفاده کنیم تا انشاء الله انتخاباتی با شکوه با مشارکت حداکثری مردم و قانونمند داشته باشیم.
محصولی در پاسخ به سوال دیگری در مورد برگزاری انتخابات رایانهای نیز گفت: ما آمادگی برگزاری انتخابات رایانهای را داریم، در صورتی که شورای نگهبان این نوع انتخابات را تائیدکند این امکان در وزارت کشور هست که با برگزاری رایانهای انتخابات، هم سرعت را بالا ببریم و هم به افزایش دقت کمک کنیم ومقدمات لازم هم فراهم است.
وی با بیان اینکه اگر شورای نگهبان برگزاری انتخابات رایانهای را تصویب کند مقدمات دیگری هم لازم است، خاطرنشان کرد: امکانات سخت افزاری در وزارت کشور داریم و فقط تایید امکانات نرم افزاری است که باید از سوی شورای نگهبان صورت گیرد و انشاءالله مشکلی با این مورد هم نخواهیم داشت.
بنیانگذار نظریه "برخورد تمدن ها" درگذشت
"ساموئل هانتینگتون" دانشمند تأثیرگذار علوم سیاسی آمریکا و واضع نظریه مشهور "برخورد تمدن ها" در سن 81 سالگی چشم از جهان فروبست.
ساموئل هانتینگتون یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان علوم سیاسی در ایالات متحده به شمار می رود که با ارائه نظریه بحث برانگیز "برخورد تمدن ها" تلاش کرد نظام بین الملل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به تصویر کشد. هانتینگتون به مدت 58 سال در دانشگاه هاروارد به تربیت دولتمردان و دانشمندان علوم سیاسی پرداخت.
به گزارش سرویس بین الملل نواندیش به نقل از وب سایت دانشگاه هاروارد، این استاد مشهور علوم سیاسی در 24 دسامبر یعنی 4 روز قبل در ماساچوست چشم از جهان فروبست اما خبر فوت او دو روز بعد در وب سایت رسمی دانشگاه هاروارد اعلام شد و خبرگزاری فرانسه نیز امروز صبح آن را مخابره کرد. هانتینگتون در سال 2007 پس از 58 سال تدریس در هاروارد خود را بازنشسته نمود.
وی در سال 1996 کتاب "برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی" را به رشته تحریر درآورد و در این کتاب نظریه "برخورد تمدن ها" را مطرح ساخت. کتاب او به 39 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
هانتینگتون در کتاب خود پیش بینی می کند که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دوران نبرد ایدئولوژی ها پایان می پذیرد و از این پس ملت ها در قالب تمدن ها و به دلیل اختلافات فرهنگی و مذهبی به دشمنان یکدیگر تبدیل می شوند.
او در کتاب خود نبرد اصلی پس از فروپاشی نظام دوقطبی را میان تمدن غربی از یک سو و تمدن اسلامی به همراه تمدن کنفوسیوسی (چینی) از سوی دیگر برمی شمارد. وی تأکید داشت که در این نبرد بین تمدنی، باید از اتحاد تمدن اسلامی و تمدن کنفوسیوسی علیه تمدن غربی جلوگیری به عمل آورد.
منتقدین هانتینگتون اعتقاد دارند او با نگارش کتاب "برخورد تمدن ها" در صدد پیش بینی آینده جهان پس از سال 1990 میلادی نبوده است بلکه هدف او، تعیین خط مشی تازه برای دولت آمریکا به منظور تقابل با تمدن اسلامی به عنوان دشمنی که می تواند جایگزین شوروی سابق شود، بوده است.
هانتیگتون در 18 آوریل 1927 در نیویورک به دنیا آمد. او در سن 18 سالگی از دانشگاه ییل مدرک لیسانس گرفت و از سن 23 سالگی تدریس در دانشگاه را آغاز نمود. او در 1948 از دانشگاه شیکاگو فوق لیسانس و در 1951 از هاروارد مدرک دکترا اخذ نمود.
هانتینگتون تا به حال 17 جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است و یا در تألیف آن ها مشارکت داشته است. از جمله کتب مشهور هانتینگتون که به فارسی نیز ترجمه شده اند می توان به "برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی"، "نوسازی در جوامع دستخوش دگرگونی" و "موج سوم دموکراسی" اشاره نمود.
آشنایی مختصر با تاریخچه و مواضع حاما
واقعیت آن است که هزینه های پرداخت شده از سوی ملت ایران برای پیشرفت کشور و رفع موانع توسعه به مراتب بیشتر از فایده های بدست آمده است .در این راستا بود ،که جمعی از دانشجویان که عمدتا در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحصیل می کردند ابتدا از جستجوی علل ضعف رشته علوم سیاسی بویژه از لحاظ زبان تخصصی کار را شروع کرده و جلساتی را با مسئولین دانشکده و دانشگاه تهران برگزار کردند که حاصل آن افزایش ساعتهای واحد زبان تخصصی رشته علوم سیاسی بود. در واقع همانند جوامع توسعه یافته که در آنها احزاب در طی فرآیند طولانی و بلند مدت به جهت احساس نیازهایی در سطوح پایین جامعه و تلاش برای رفع آنها شکل گرفته اند، در ایران نیز «حاما» جزو معدود احزابی است که به این صورت از پایین شکل گرفته است.
حرکت جمعی مذکور در آن مقطع متوقف نشد بلکه موفقیت ناشی از این عمل جمعی انگیزه ای شد برای تداوم و گسترش فعالیت .
بنابراین افراد دیگری نیز به ویژه از دانشجویان رشته حقوق دانشکده به جمع اضافه شدند و مقرر شد ضمن جدیت در امور درسی ،کانونی با عنوان دانشجویان و فارغالتحصیلان حقوق و علوم سیاسی تشکیل شود.
اولین جلسه رسمی این گروه با حضور 20 نفر در سال تحصیلی 69-1368در کوی دانشگاه تهران در یکی از اتاقهای دانشجویی ساختمان 6برگزار شد که در این شرایط دغدغه اصلی جمع یافتن پاسخی مناسب برای پرسشهایی بود که در ابتدای این مطلب آورده شده است یعنی یافتن دلیل یا دلایل اصلی در بدبیاری تاریخی ملت ایران و ارایه راه حل عملی و کاربردی برای پایان یافتن این بدبیاری تاریخی.
طی جلسه کوی قرار شد عدهای به تهیه اساسنامه کانون اقدام نمایند. البته فعالیت جمع محدود به تهیه اساسنامه نبود بلکه فعالیتهای متعدد دیگری نیز همراه با آن انجام میگرفت، که از جمله آنها بحثهای نظری و مطالعات موردی برای ورود دقیق به موضوع دلایل عقبماندگی و ناکامی های تاریخی ایران بود. این جمع جلسات و ساعات زیادی را صرف آن کرد که در واقع جزء بحث های دایمی، طی چند سال اولیه شکلگیری حزب تا سال 75 بود. همچنین تلاش برای تشکیل تعاونی چند منظوره برای تقویت بنیه اقتصادی مجموعه بود که علیرغم پیگیریهای مستمر به نتیجه نهایی نرسید.
در کنار این فعالیتها پیگیری امور درسی از برنامه اصلی اعضاء دور نماند و بهترین دلیل برای این تلاش ارزشمند قبولی تقریبا همه اعضای موسس هسته اولیه حزب در مقطع کارشناسی ارشد بود که برخی آنرا تا مقطع دکتری نیز ادامه دادهاند.
در طول دوره چهارم مجلس شورای اسلامی (سالهای 75-71) اعضای کانون جلسات متعددی را در ساختمان امور دانشجویی دانشگاه تهران برگزار کردند و در جلسات علاوه بر اساسنامه در خصوص سایر مسایل و مشکلات دانشگاه و دانشجویان و جامعه نیز بحث و بررسی بعمل میآمد.
بالاخره مرامنامه و اساسنامه کانون در سال 73، به همت اعضا تهیه و به وزارت کشور ارائه گردید، اما در وزارت مذکور بنا به مسایل فنی و ساختاری با مشکل مواجه و عودت داده شد. در مرحله بازنگری دانشجویان سایر دانشکدهها و حتی سایر دانشگاههای تهران نیز که مطالبی در خصوص این مجموعه شنیده بودند، تقاضای همراهی و همکاری با جمع را نمودند، به همین دلیل نوعی بازنگری اساسی در اساسنامه و مرامنامه و بطور کلی در شکل و نوع فعالیت انجام شد و تصمیم بر این شد که به یک نوع فعالیت و حرکت فراگیر اقدام شود.
در این مرحله ضمن عنایت ویژه به خاستگاه اولیه جمع، به منظور تحت شمول قرار دادن تمامی متقاضیان همگامی و همراهی، تشکل به «کانون همبستگی برای توسعه ایران» تغییر نام داد. در واقع میتوان گفت که درد مشترک همه بنیانگذاران این جمع، عدم توسعه بود، حال چه این عدم توسعه در قالب یک جامعه کوچک، مثل دانشکده حقوق و علوم سیاسی، باشد و چه در یک سطح کلان (ایران). به همین دلیل تشکل از بررسی و تبیین نارساییها و عقبماندگیهای یک رشته (علوم سیاسی) و یا یک دانشکده و دانشگاه به تحلیل و تبیین علل عدم توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و جستجوی راهکارهای عملی لازم تغییر جهت داد.
در کل مرامنامه و اساسنامه مجموعه سمتگیری رهیافت توسعه و پژوهش علل ناکامیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه در طول یکصد سال اخیر را بخود گرفته و تمامی بحث و بررسیهای صورت گرفته در طول سالهای اولیه تاسیس حزب در این راستا بوده است. در سال 74، مرامنامه و اساسنامه بر این اساس تهیه و به وزارت کشور جهت بررسی و اخذ مجوز لازم ارائه گردید. متاسفانه با توجه به فضای حاکم بر این وزارتخانه در آن سالها، مجوز فعالیت صادر نگردید و حتی پرونده مربوطه نیز در آن وزارتخانه مفقود شد، تا اینکه مجددا در سال 1376، اساسنامه و مرامنامه تحت عنوان «حزب اراده ملت ایران» (حاما) با همان اهداف و دیدگاههای «کانون همبستگی برای توسعه ایران» تحویل کمیسیون ماده 10 احزاب گردید و بالاخره بعد از کش و قوسهای فراوان در آذر ماه 1379 مجوز فعالیت رسمی حزب توسط کمیسیون مزبور صادر گردید.
به طور کلی تاریخچه تشکیل حزب به چند فاز تقسیم می شود :
فاز منهای یک: بین سال های 1368 تا 70 که عمدتاً بحث های محفلی بود که که به مشکلات محیط تحصیل اختصاص داشت و مسائل و مشکلات جامعه نیز چاشنی بحث ها بود.
فاز صفرم: بین سال های 1370 تا 72 که هسته اولیه شکل گرفت. این هسته شامل حدود بیست نفر می شد که عمده فعالیت روی مسائل مطالعاتی و نظری متمرکز بود و بیشتر به مشکل یابی اختصاص می یافت.در این مرحله ضمن فعالیت های جانبی، عمده کار عملی روی تشکیل کانون دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشکده حقوق و علوم سیاسی بود. آنچه که با جدیت تمام در جلسات مجموعه دنبال می شد.
فاز یک: بین سالهای 73 تا 76. در این مرحله با رای مجموعه یک هیات اجرایی موقت 7 نفره شکل گرفت تا کار ثبت قانونی «کانون همبستگی برای توسعه ایران » را پیگیری کند. ضمن اینکه جمع تا حدود شصت نفر گسترش پیدا کرده بود و شامل دانشجویان سایر دانشکدهها و دانشگاهها بود.
در این مقطع ساختار داخلی مجموعه به تدریج شکل گرفت، از جمله آیین نامه انضباطی برای جمع نیز تدوین گردید. همچنین تمامی نیروهای مجموعه به سهم خود نهایت تلاش را در ستادهای انتخاباتی آقای خاتمی برای تحقق نقطه عطف دوم خرداد 76 به خرج دادند ولی بدون نام و عنوان خاص.
فاز دو: بین سالهای 76 تا 79 (مرحله تاسیس رسمی حزب). در این مرحله فعالیتهای مختلفی انجام گرفت از جمله:
1- پیگیری جدی برای اخذ مجوز رسمی به نام « حزب اراده ملت ایران»
2- تهیه و ارسال دیدگاههای حزب در خصوص مسائل سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی به آقای خاتمی و اعلام آمادگی جهت کمک به آرمانهای ملت ایران در جنبش دوم خرداد 76
3- برگزاری دو کنگره حزبی در سالهای 76 و 78 و شکل گیری شورای مرکزی 15 نفره حزب و استقرار ارکان و سازماندهی اولیه حزب
4- انتشار چندین خبرنامه داخلی
5- تهیه دفتر مناسب برای حزب در چهارراه کالج
6- ورود حزب به انتخابات مجلس ششم با حدود 50 کاندیدای عضو حزب یا متمایل به مواضع حزب در سراسر کشور که حدود 12 نفر آنها موفق به ورود به مجلس شدند.
7- تدوین جزوه های آموزشی «چرا ما هستیم »، «مواضع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حزب»،«مبرم ترین وظایف نسل اول حزب » و «استراتژی حزب در انتخابات مجلس ششم».
فاز سه: بین سالهای 79 تا 81 مرحله فعالت رسمی حزب با اعلام موجودیت رسمی حزب که طی مصاحبه مطبوعاتی شش نفر از اعضای شورای مرکزی در دفتر مرکزی حزب در پاییز 79 انجام گرفت. در این مرحله عمده فعالیتهایی که حزب انجام میدهد عبارتند از :
1- صدور پنج بیانیه به مناسبت اعلام موجودیت و سایر مسائل مملکتی و بین المللی که آخرین بیانیه مربوط به حادثه 11 سپتامبر بود.
2- برگزاری کنگره فوق العاده برای چگونگی ورود حزب به انتخابات ریاست جمهوری سال 80 که نتیجه آن حمایت مشروط از آقای خاتمی بود که طی بیانیه رسمی اعلام گردید.
3- تلاش برای شکل گیری جبهه اصلاح طلبان متشکل از 22 تشکل رسمی اصلاح طلب غیر از گروههای 18گانه دوم خرداد که این مجموعه هم فعالیت جداگانه در انتخابات سال 80 داشت و در خانه احزاب نیز فراکسیون نیرومندی را تشکیل داد.
4- انجام فعالیتهای انتخاباتی و تشکیل ستاد در 22 استان کشور برای آقای خاتمی و درآوردن 8 نوع اقلام تبلیغاتی حزبی برای تبلیغ کاندیدای مورد حمایت.
5- رایزنی با تمامی جریانهای اصلاح طلب رسمی و غیر رسمی به منظور آسیب شناسی جریان اصلاحات و جلوگیری از انحرافات و خطراتی که حرکت اصلاحی را تهدید می کرد.
6- تشکیل پیش کنگره برای چهارمین کنگره سراسری حزب.
7- تشکیل پلنوم حزبی با شرکت کادرهای اصلی حزب در تالار حاتم تهران در تابستان 81 که با توجه به بحث ها و نتیجه گیری های آن جلسه فعالیت حزب به صورت نیمه تعطیل درآمد.که شرح علت آن از عهده این بحث خارج است.
فاز چهار (بین سالهای 81 تا 84): در این مرحله حزب با اتخاذ تاکتیک «نه گسترش و نه تعطیل»، بیشتر و عمدتاً به مسائل داخلی خود پرداخته و صرفا در بخش سازمان جوانان و دانشجویان اقدام به گسترش نمود.
با ورود حزب به انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری که با عضویت فعال در «ائتلاف نهم برای فردای بهتر» همراه بود عملا از نیمه دوم سال 83 به فعالیت انتخاباتی روی آورد ولی در کنار تشکیل ستاد انتخاباتی بحث مربوط به تجدید سازمان و گسترش را که عمدتا در سازمان جوانان و دانشجویان حزب پیگیری میشود را نیز مد نظر قرار داشت.
مطالعات و تحقیقات پیرامون ابعاد مختلف توسعهنیافتگی در ایران، این پاسخ را پیش روی بانیان حزب گذاشت که این مجموعه رفتارهای جمعی و مناسبات فی مابین مردم و دولت ـ در همه حوزههای زیست جمعی ـ از خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی تا نظام سیاسی، دارای اشکالات عدیدهای است که نبود فرهنگ کار جمعی، علت اساسی به نتیجه نرسیدن جنبشهای ترقیخواهانه در یکصد سال گذشته می باشد. البته سیطره مطلقنگری در ایستارها و باورهای حاکم بر جامعه، هرچند محصول نبود فرهنگ کار جمعی می باشد، مزید بر علت نیز شده است.
لذا با هدف گسترش و نهادینه کردن فرهنگ کار جمعی از درون حزب به سطح جامعه ـ این مجموعه قالب حزب گرفته و در نیمه دوم سال 1379 رسماً پروانه فعالیت سیاسی با نام «حزب اراده ملت ایران» دریافت نمود. اهداف و راهکارهای پیشنهادی حزب جهت اداره امور جامعه و ارتقا سطح کمی و کیفی زندگی شهروندان در اساسنامه و مرامنامه آن آمده است. از نظر این حزب، عبور کم هزینه از دور گذار،اصلاحات تدریجی و تعمیق مولفههای توسعهیافتگی به عنوان پیش درآمد توسعه اقتصادی میباشد، چرا که بدون مشارکت نهادینه و مدیریت شده از سوی جریانهای فکری و سیاسی، توسعه اقتصادی فراهم نخواهد شد. به باور این حزب، حرکت به سمت توسعه، محصول طبیعی تکامل اجتماعی هر جامعه میباشد و وظیفه اصلی نخبگان سیاسی ـ اجتماعی و نهادهای مدنی، کم کردن هزینههای اصلاحات و استفاده بهینه از فرصتهایی است که به سرعت زمان از دست میروند.
حزب اراده ملت ایران (حاما)، همه احزاب سیاسی و سایر نهادهای مدنی کشور را اندوختههای ملی دانسته و بدنبال آن است که از تجارب همه آنها به نحو شایستهای استفاده کند تا از تکرار تجربههایی که ملت هزینه های کسب آنها را پرداختهاند، تا حد امکان و توان خود، پیشگیری نماید و به جای شروع از نقطه صفر، در استمرار حرکتهای به سمت توسعه قدم بردارد.
حاما، به توسعه همه جانبه و پایدار، و فضای باز سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی معتقد بوده و وظیفه خود را کمک به تحقق و تعمیق این فرآیند تاریخی و کم کردن هزینههای پیش روی توسعه از دوش ملت میداند و بر این باور است که همه گروههای فکری جامعه در کنار هم و در رقابتی مسالمتآمیز میتوانند توسعه کشور را فراهم نمایند.
از نظر این حزب، آزادی، امنیت، عدالت اجتماعی و حاکمیت قانون خواستههای مشترک چهار نسل گذشته میباشند که از انقلاب مشروطه آغاز و در نهضت ملی کردن صنعت نفت، انقلاب اسلامی 57 و جنبش جامعه مدنی در 2 خرداد 76، به شکلهای متفاوتی تکرار شده است. حاما معتقد است نسلی که جنبش دوم خرداد را آفریده، به خاطر ویژگیهای برجستهای که دارد، با اتکا به تجربه پیشینیان خود، قادر است به بدبیاری تاریخی این ملک و ملت پایان دهد. این نسل، که اکثر بانیان و اعضای حزب اراده ملت ایران را تشکیل میدهد، از حادثه 17 شهریور 57 و جنگ تحمیلی و کوران حوادث 22 سالهای بعد از انقلاب، تجربه فشرده 20 سالهای را در خود جای داده است و توانایی هدایت سالم جنبش اصلاحطلبی را دارد. اعتقاد حاما به تواناییهای این نسل وقتی کامل میشود که انتقاد از عملکردهای خود در مجموعهی رفتارها در پالایش و نوسازی فکری در این نسل هویداست و فرهنگ کار جمعی نیز، در بین آنها، به مراتب بیشتر از نسلهای ماقبل میباشد.
حزب اراده ملت ایران، ضمن احترام به تمامی شخصیتها و جریانهای سیاسی و اجتماعی گذشته و موجود، به مثابه فرزند خلف پیشینیان مصلح این مرز و بوم ،به همه نسلهای گذشته به دیده احترام مینگرد و امیدوار است در کنار سایر احزاب و گروههای سیاسی ـ که ملزومات یک جامعه توسعه یافتهاند ـ بتواند در فضایی آرام و بدور از تنش و حاکم کردن عقلانیت در رفتارهای خود در جهت توسعه و آبادانی کشور گام بردارد تا باری از دوش ملت کم کند. هرچند، تا رسیدن به ایرانی آباد و آزاد و سربلند راهی طولانی و طاقت فرسا در پیش است، اما به اعتقاد این حزب، خدا سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود آن ملت بخواهند و بدیهی است که در صورت رفع موانع توسعه، با توجه به ظرفیتهای عظیم انسانی، منابع و موقعیتهای استراتژیک ایران ، پیشرفت و ترقی میهن عزیزمان به صورت جهشی و عمودی خواهد بود.
برای ورود آگاهانه به چنین وادی پرشکوه و پر مسئولیتی ابتدا باید پاسخ روشن و مناسبی به یک پرسش اساسی داشته باشیم و آن اینکه چرا حرکت های اصلاحی و جنبش آزادی خواهانه و عدالت خواهانه در یک صد سال اخیر در ایران به نتیجه نرسیده است؟
برای پاسخ به این پرسش بنیادی باید به ریشه یابی مسائلی پرداخت که که در تاریخ ایران از جمله موانع ساختاری هستند که مانع به ثمر رسیدن حرکت های اصلاحی شده است.
علل به نتیجه نرسیدن حرکت های اصلاحی در ایران
1- نظام حاکم بر ارزشها و ایستارهای ذهنی (رفتارهای خودبخودی): از جمله خصلت های ساختاری در ایران که در تاریخ فرهنگ این مملکت موجود است رفتارهایی مبتنی بر احساس و عاطفه است. این خصلت در اغلب کشورهای جهان سوم به صورت حاکمیت ارزشهایی است که بر مبنای احساسات است. در جوامع پیشرفته اغلب رفتارها به ویژه رفتارهای سیاسی معطوف به عقلانیت است . این مشکل، به واقع تاریخی- فرهنگی است و نه حکومتی.
در واقع میتوان ادعا داشت که در رفتارهای سیاسی ـ اجتماعی مردم جوامع پیشرفته، سه عنصر عقلانیت، واقعگرایی و منفعتگرایی به وضوح قابل رویت است؛ اما به نظر میرسد این سه عنصر در رفتار تاریخی ایرانیان حضور ندارد.
2 – عدم وجود فرهنگ کار جمعی: کار سیاسی و به ویژه کار حزبی یک کار جمعی است کار جمعی فرهنگ و مناسبات خاص خودش را می طلبد. نظم، انتظام، ضوابط و ترتیب خاصی را نیاز دارد . یکی از اصول مسلم آن این است که باید از منافع و حقوق فردی و خصوصی به نفع منافع و حقوق جمعی گذشت. نمیتوان دم از من ها زد و ادعای کار جمعی و سازمان یافته کرد. در کشور ما به دلیل ریشه های تاریخی استبداد شرقی و تقدم حریم فردی به حریم اجتماعی و ملی، فرهنگ کار جمعی یا وجود نداشته و اگر هم نمودی داشته است ظاهری بوده است. از ملزومات کار سیاسی نهادینه شدن کار جمعی است که اساسا در تاریخ این مملکت وجود نداشته است. شاید بتوان گفت در متن و توده ی مردم وجود سه خصلت یا صفت «مطلقگرایی»، «فردگرایی» و «منجیگری» که تاریخی است مانع به ثمر رسیدن و نهادینه شدن کار جمعی بوده است. نیز در میان نخبگان «رهبری طلبی»، «تنزه طلبی» و «خودشیفتگی» از جمله صفات بارزی است که آنها را در یک کار جمعی سیاسی گرد نمی آورد.
3 – عدم وجود اعتماد به نفس : نبود باور فردی به شان و شخصیت فرد فرد انسانها در جامعه و متعاقب آن، خودباختگی و سرخوردگی دائمی و تاریخی از دیگر مشکلات عمده ماست که دلیل اصلی آن حاکمیت فرهنگ ریشه دار چند صدساله در این کشور است که همواره برای انجام کارهایشان و سامان امور عمومی جامعه (خارج از حوزه فردی ) منتظر منجی بوده و هستند که ناشی از اعتقاد به ظهور منجی و مصلح عالم بشریت در باورهای مردم است. به همین بابت است که ما طوری تربیت نشدهایم که احساس کنیم برای حل مشکلات جامعه باید خودمان تلاش کنیم. دقیقا به دلیل حاکمیت چنین فرهنگی است که در مقاطعی از تاریخ کشورمان در سیمای افرادی چون شاه اسماعیل، نادر شاه، آقا محمدخان و حتی رضا شاه منجیای را میدیدند که برای نجات مملکت برخاسته است و به تنهایی می تواند مشکلات کشور را حل کند و ما را از فلاکت نجات دهد. نگاهها همیشه به طرفی بوده است که یک نفر میآید و تمام گرهها را می گشاید . این فرهنگ به نظر می رسد که متاسفانه در نخبگان هم نفوذ کرده است. اما لازم به ذکر است که اولین پیام جامعه مدنی این است که مردم باور کنند، منجی خودشان هستند و نه کس دیگر.
4 – عدم استقلال گروهها و شخصیت های داعیه دار اصلاح در ایران : در یک صد سال گذشته به جز افرادی که استثنا بودهاند ،نه گروه های سیاسی مدعی اصلاح، ریشه در متن مردم داشتند و نه افراد و اشخاص مدعی ارائه نسخه ی سعادت و نجات کشور، مستقل از قدرت های بیگانه بوده اند. بیماری وابستگی برای اشخاص و عدم شکل گیری جریانات اصلاحی از دل جامعه پیشاپیش هر حرکت سیاسی را محکوم به شکست می کرد.
علاوه بر دلایل پیشین که به زعم ما بنیادیترین دلایل است ، عدم ثبات اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ کشورمان خصوصا در قرن اخیر امکان هر گونه اندیشه و عمل معطوف به اصلاح را در کشورمان با مشکل جدی مواجه می کرد. بنا به همین دلایل است که تاریخ ما دو برگ بیشتر نیست؛ استبداد و دیگری هرج و مرج. به عبارت دیگر در تاریخ ایران همیشه به سیکل معیوب استبداد- هرج و مرج بر می خوریم.
علل تشکیل
برای رفع موانع و مشکلات فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی برشمرده شده برای فضای سیاسی و اجتماعی در ایران و پایه ریزی حرکتی سیاسی در قالب های تعریف شده، به فکر تاسیس حزب افتادیم. این دلایل از جمله ادله ای بودند که در سایه ی کارهای فکری و تئوریک موسسین حزب ،در مسیر پژوهشهای فکری آنان به دست آمده بود.در واقع مجموعه دوستانی که عمدتا در سال های پس از جنگ ،هم تحصیل علم سیاست می کردند و هم خودشان در عمل سیاسی حضور داشتند و در متن انقلاب نیز بودند با چنین تفکری پای در راه تشکیل حزب نهادند. آنان با طرح پرسش هایی نظیر اینکه چرا کار سیاسی و حزبی در مملکت ما شکل نگرفته است، و یا اینکه چرا پروژه ی توسعه سیاسی در ایران ناتمام می ماند، به دنبال یافتن پاسخ و پرداختن عملی به راهکارهای حل این معضلها پرداختند. اما از سوی دیگر حوادث روزمره نیز سختی مضاعفی را بر دغدغه مندی موسسین حزب تحمیل می کرد که اینها نیز در تشکیل حزب موثر بود. خلاهای نظری و عملی پس از پذیرش قطعنامه و فروریختن آرمانها از جمله آن حوادث بود. تئوری «جنگ تا رفع فتنه از عالم» و تا پیروزی حق بر باطل ، ناگهان با سد پذیرش قطعنامه مواجه شد. چه اتفاقی در شرف وقوع بود که اینگونه چرخش اساسی را در تئوری پردازی اداره کنندگان مملکت صورت می داد؟ آن همه هزینه برای جنگ فارغ از بحث ارزش گذاری آن ،به ناگاه با پذیرفتن قطعنامه فراموش می شود و باز با هزینه ای بالا فایده ی درخوری نصیب ما نشد. وقوع چنین حوادثی ما را در ورود به عرصه ی عمل سیاسی در کنار پشتوانه ی نسبتا خوبی از تئوری مصمم تر می ساخت.
در سال های 72 و 73 به دلیل شرایط موجود در کشور، از حد بحث های نظری فراتر نبودیم و نتیجه صدها ساعت جلسات مداوم و منظم و جمع بندی منظم آن اساسنامه و مرامنامه ی پیش روی شماست .
تا خرداد 76 هزینه کار بسیار بالا و سنگین می نمود ، بنابراین کار در شرایط بیم و امید پیش می رفت و بیشتر در تکمیل مبانی نظری بود .اما بنا به دلایلی دوم خرداد 76 را تحول قلمداد کردیم و به راهمان امید بسیار دوختیم. علاوه بر تحولات کمی که منجر به ارتقاء متن سیاسی کشور شده بود ،خرداد 76 به لحاظ ارتباط دولت و مردم تحولی تازه ، بی سابقه و نسبتا عمیق بود. تا پیش از آن حکومت اقتدارگرا و آمرانه و یکه تاز بود. هرچند با پیروزی انقلاب اسلامی شکل نظام از حالت استبداد فردی خارج شده بود و به صورت جمهوری درآمده بود ، اما مناسبات حاکم در رابطه بین حاکمیت و مردم تغییری در خور یک نظام جمهوری نکرده بود. رابطه کماکان یک طرفه و آمرانه بود و به هیچ وجه از رابطه عادلانه و دموکراتیک میان دولت و شهروندانش خبری نبود. در این مورد بیش از آنکه تقصیر بر گردن شخص یا اشخاصی باشد، بر گردن حاکمیت استبداد بر تاریخ ماست. این شیوه های برخورد آمرانه دولت با مردم دقیقا ادامه منطقی حاکمیت استبداد شرقی ـ ایرانی و تداوم بیماری تاریخی بود که با وقوع دو انقلاب مشروطیت و انقلاب 1357، هنوز آثار ریشه دار تاریخی و سنتی آن از پیکره نظام اجتماعی و حکومتی ما بیرون نرفته بود. دوم خرداد 76 فضای مناسبی را برای چنین تحولاتی ایجاد نمود. گذر نسبی و لااقل به صورت گام کوچکی از آمرانگی بین دولت و شهروندان و از همه مهم تر رسوخ مفهوم دولت – ملت در حکومت گران و مردم از اساسیترین بسترهای ایجاد تحول بود. اگر تا پیش از اینها «اقتدار» و «امنیت» تنها ادبیات حاکم بر تفکر دولتیان بود، «منافع ملی» و «حاکمیت ملت» نیز رنگی واضح تر یافت و مردم را در تکیه بر قدرت خودشان تشویق و ترغیب می نمود. شیرینی اصلاحات، آنهم از راه قانون نه انقلاب، رفته رفته تاثیر خود را بر کام ما می گذاشت. این از معدود برهههایی بود که به دور از خشونت و شلاق هزینه های خونبار، راه تحولات اجتماعی و سیاسی در جهت خواست ملت هموار می شد. این چنین تغییرات منطقی و دور از خشونتی اساسیترین نیاز مملکت ماست که ما نیز دقیقا برای همین در مجموعه اراده ملت گرد آمده ایم.
جایگاه حزب ما در کنار سایر گروههای(اصلاح طلب)
حال باید به یکی دیگر از سوالات اساسی پاسخ گفت که چرا با وجود این همه گروه و حزب که داعیه اصلاح و رهبری و پیشبرد جنبش جامعه مدنی و توسعه فرهنگ مشارکت در جامعه را دارند، ما نیز میخواهیم تشکل جداگانه ای را درست کنیم؟ چرا داخل یکی از این گروهها که فکر میکنیم به افکار ما نزدیک می باشد به فعالیت خود ادامه نمی دهیم؟ آیا ما در کنار آنها هستیم؟ در مقابل آنها هستیم؟ تفاوت ما با آنها در چیست؟ و اساسا ما کی هستیم و چرا هستیم؟
برای پاسخ به سوالات مطرح شده، چنین می توان وارد بحث شد. بعد از دوم خرداد جامعه ما وارد مرحله ای از تحولات سیاسی و اجتماعی شده است که برای رسیدن به اهداف اصلاح طلبانه این مرحله گروههای موجود ناکارآمد خواهند بود. هرچند وجود گروههای موسوم به جبهه دوم خرداد در این مرحله لازم می باشند و هرکدام در حد توان و اندازه خود باری از اصلاحات را بر دوش دارند ولی کفایت لازم را برای تحقق اهداف روند توسعه سیاسی و جنبش جامعه مدنی را ماهیتا دارا نمی باشند، به دلیل اینکه:
الف) حماسه دوم خرداد بر خلاف آنچه که انتظار می رفت محافظه کاران یا همان جریان راست را بر سر عقل نیاورد و از خواب بیدار نکرد و درس های لازم را نگرفتند، هرچند بخش عقلانی و عمل گرای آنها در حال اصلاح مواضع و کنار آمدن با واقعیات و خواسته های به حق جامعه می باشند ولی ماهیت جریان راست آنها را از شناخت واقعیات جامعه محروم و در خواب گران خود خواهد برد تا به دست سرنوشت به انتهای راه بن بست و محتوم خود برسند و از مناسبات اجتماعی حذف گردند. اما از طرف دیگر متاسفانه بخشی از جریان چپ نیز دچار توهم قدرت شده و با خود بزرگ بینی تمامی حماسه دوم خرداد را محصول خود و نتیجه تلاش خود می داند که بی اندازه از واقعیت بدور است. ولی اشکال آنجاست که بر اساس چنین برداشتی موضع گیری و اقدام می کنند که قطعا نتیجه عکس خواهد داد.
ب) هیچ یک از این گروهها از پایین شکل نگرفته اند، یعنی پایه های این تشکل ها در کف جامعه نیستند به عبارتی مانند آن درختی نیستند که ریشه در لایه های زیرین جامعه داشته باشند و شاخه و برگ هایشان در بین اقشار و صنوف مختلف اجتماعی گسترده باشد، بلکه به مثابه لوستری هستند که از سقف قدرت و یا دولت آویزان شده اند و بدون تکیه بر رانت های قدرت حاکمیت و ارتزاق از آن قادر به ادامه حیات نمی باشند، کافیست نقطه اتصال به سقف قدرت آنها پاره شود بلافاصله بر کف جامعه سقوط کرده و متلاشی خواهند شد.
ج) گرفتار شدن در درگیری و کشمکش های روزمره سیاسی و مناسبات رودرروی قدرت این گروهها را از پرداختن به کارها و فعالیت های بلند مدت باز داشته است و اساسا مجال چنین تفکری از آنان گرفته شده است. چراکه در سطحی از روابط سیاسی و اجتماعی قرار گرفته اند که چاره و گریزی از این وضعیت ندارند به محض اتمام انتخابات ریاست جمهوری درگیر انتخابات خبرگان می شوند بعد انتخابات شوراها و سپس انتخابات مجلس و این گردونه همواره می چرخد و عرصه های سنگین مبارزه سیاسی و انتخاباتی با رقیب این گروهها را به ناچار در گیر مسایل روزمره و دائمی کرده و مجال برای برنامه ریزی و تفکر به آینده دور را از آنها گرفته است.
وضعیت این گروهها درست مانند بوکس بازی است که در داخل رینگ تمامی حواس خود را متوجه مبارزه ای درست با حریف کرده است تا به پیروزی برسد . او مواظب است ضربه به رقیب بزند بدون اینکه ضربه ای از او بخورد . این بوکس باز نه تنها نخواهد فهمید که در بیرون سالن مسابقه چه می گذرد ، بلکه حتی از وضعیت داخل سالن و تماشاگران نیز اطلاع دقیقی نخواهد داشت . پس چون در شرایطی هستند که نمی توانند چشم از رقیب بردارند ، فرصت تفکر و برنامه ریزی برای آینده ی دور را نخواهند داشت .
د ) ایراد سوم اینکه، این گروه ها و لیدرهای آنان در تصمیماتی که کشور را به اینجا رسانده دخیل و مقصر می باشند و لذا ناچار به توجیه گذشته ی خود می باشند و دقیقا به همین دلیل بخش مهمی از انرژی و توان و وقت آنها صرف توجیه گذشته خواهد شد . به این ترتیب نگاهشان بیش از آنکه به آینده باشد ،رو به گذشته خواهد بود و از آنجا که جامعه مدنی در تکاپوی نقد بی پروای گذشته می باشد ، باعث خواهد شد که این گروه ها خودبخود به موضع انفعالی و تدافعی بیافتند و روز به روز منزوی تر بشوند. علاوه بر آنکه عدهای از آنان پرسشگر نیستند و باید نسبت به گذشته پاسخگو باشند.
ه) شرایط حاکم بر جامعه در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد خصوصا دوران معروف به سازندگی واجد ویژگی هایی بودند که قدرت های بادآورده ثروتهای بادآورده به همراه داشته است و رانت های متعدد باعث آلودگی نخبگان درون حاکمیت به مسایل مالی و غیره شده است. لذا چنین اشخاصی که شاکله اصلی این گروهها می باشند ولو اینکه در سخن از آرمان های انسانی حقوق بشر و دموکراسی حرف بزنند در عمل آن آلودگی ها مانع از اقدامات عملی شان در تحقق آرمان های اصلاحی جامعه و مردم خواهد گردید.
و) عدم شکل گیری اصولی این گروهها که بیشتر حالت محفلی و دوستانه دارد، مانع حاکمیت مناسبات دموکراتیک در آنها بوده و بیشتر شکل باند فرصت طلب قدرت را بخود می گیرند که داعیه پیشبرد آرمان های اصلاح طلبانه مردم را دارند. همین عیب باعث تناقض فاحش در گفتار و رفتار در آنان خواهد بود، چرا که تا فرهنگ کار جمعی در آنها نهادینه نشود و بعبارتی تا دموکرات نباشی نمی توانی قدمی برای دموکراسی برداری و مناسبات داخلی این گروهها فاقد حداقل ویژگی های کارکرد دموکراتیک یک سازمان سیاسی می باشد. به عبارت دیگر ویروس انحصارطلبی در زوایای وجود آنان هست چرا که گذشته نیز دقیقا همین را نشان می دهد. در حال حاضر نیز نشانه روشنی از اصلاح رفتار به چشم نمی خورد. خود محوری و خود شیفتگی گروهها داده که بی اندازه هم خطرناک می باشد که به بازتولید استبداد کمک میکند.
ز) وجود این گروهها چون بعنوان پایگاه قدرت محسوب می شوند و به عبارتی نوعی رانت به حساب می آیند، آماج مراجعات مکرر افراد متملق و فرصت طلبانی شده اند که بیشتر دغدغه نام و نان برای خود دارند تا گرفتاری های مردم در جامعه ولذا چون افراد اصیل و با انگیزه آمال و اهداف خود را کمتر در این گروهها می یابند بطور طبیعی میدان برای افراد بی ریشه و روباه صفت ظاهرالصلاح بازتر خواهد شد تا مثل خوره تار و پود و اساس این گروهها را سست و شکننده و لرزان نمایند.
ح) عدم درک زبان و نیازهای نسل جدید و خواسته های واقعی آنان ایراد دیگری می باشد که به این گروهها وارد است. همانگونه که ذکر شد بیشتر به گذشته تعلق دارند و خواهی نخواهی یک پایشان و نیمی از نگاهشان اسیر و گرفتار گذشته است و از رویارویی با واقعیات سرسخت موجود جامعه دچار نوعی گریز غیر ارادی می شوند. لذا هم به دلیل تغییر نیازها و خواسته ها و هم به دلیل تغییر گفتمان حاکم بر نظام سیاسی اجتماعی جامعه در دهه های اخیر قادر به شناسایی مشکلات واقعی و رویارویی با چالش های اصلی دهه آینده کشور نخواهند بود.
بدلایل ذکر شده که می توان موارد دیگری هم به فهرست آن افزود گروههای موجود به انتهای کارکرد خود نزدیک می شوند و از آنجاییکه فرصت، شرایط و امکان نقد خود را ندارند به حکم قانونمندی های اجتماعی و جبر تاریخ به نقطه پایانی خود نزدیک میشوند و بعد از آن قادر نخواهند بود به نیازهای خود و جامعه پیرامون خود پاسخ و راهحل درخور داشته باشند. ما تشکیل شدیم تا پاسخگوی نیازهای این مرحله از حیات اجتماعی و سیاسی کشورمان باشیم و بار جریان اصلاح را از گذشتگان تحویل گرفته و به پیش ببریم تا نسل بعد نیز از ما تحویل بگیرند. جمع ما و نسل ما چنین ظرفیت و لیاقت و شایستگی را در خود دارد بشرط آنکه خود را باور کند و عزم و اراده خود را جزم ساماندهی و سازماندهی لازم برا این امر مهم نماید.
ما معتقدیم که نسل ما نسلی است که با تساهل میتوان، آنرا نسل 17 شهریور نامید. باید خود را آماده مدیریت و رهبری جریان اصلاحطلبی کشور نماید و مسوولیت هدایت و سازماندهی نسل دوم خرداد را به عهده بگیرد تا انشا ا... برای اولین بار بتوانیم به بدبیاری تاریخی در این کشور چیره شویم، در غیر این صورت آنارشیسم اجتماعی و تجزیه، حداقل سرنوشتی است که در انتظار کشور عزیزمان میباشد.
ما باید با استفاده بهینه از تجارب نسلهای گذشته، خصوصا نسل معروف به خاکستری، نسل نهضت ملی، نسل خرداد 42، نسلی که انقلاب 57 را رهبری کردند و گروهها و شخصیتهای ملی، مذهبی، ملی ـ مذهبی و غیر مذهبی، همه و همه، در تلاش دایم در جهت پایهریزی کار جمعی ـ که از پایین شکل گرفته باشد ـ باشیم و فرهنگ حرکت و کار جمعی را در بالاترین حد خود تمرین و نهادینه کرده و کارهای اساسی و برنامهریزهای بلندمدت را وجهه همت خویش قرار دهیم تا از بحرانهای محتوم دهه آینده کشور جلوگیری نماییم. این حرکت باید از بطن و درون جبهه دوم خرداد و گروههای حامی آن شکل بگیرد و نقطه عزیمت خود را تجارب ارزنده و دستآوردهای گرانسنگ گروهها و شخصیتهای این جبهه و گذشتگان تاریخ کشور قرار دهد.
در واقع حرکت ما ادامه منطقی و تکامل یافته جریان دوم خرداد، در شکل جمعی و با سازمانی نوین ، است که ادامه ایرادات گروههای قبلی و موجود در آن به حداقل ممکن رسیده و نقاط قوت گروهها و مصلحان موجود و گذشته نیز در حداکثر خود بازتولید و بکارگیری خواهد شد. حال سوال این است که چرا نسل ما؟
ویژگیهای نسل 17 شهریور
این نسل چه ویژگیهایی دارد و چرا باید سامان جدیدی به خود بدهد. بطور مختصر و فهرستوار میتوان گفت که:
1) نسل ما نسلی است که انقلاب و بیست سال پر فراز و نشیب پس از آن را درک کرده است. بیست سالی که به تنهایی تجربه دویست سال فشرده را در خود جای داده است.
2) نسل ما در موقعیتی نبوده با دخالت در تصمیمات گذشته کشور را به این روز انداخته باشد و اساسا بدلیل شرایط زندگی و سنی خود چنین مجالی برایش فراهم نبوده است؛ پس به دلیلی هم بر سرنوشت بودن با تصمیمگیرندگان گذشته را ندارد. این نسل، نسل پرسشگر است نه پاسخگو.
3) نسل ما در حد خود در انقلاب نقش داشته، از آن حمایت کرده، در جنگ سهم خود را در دفاع از کیان و دین و کشور ادا کرده و در واقع به مثابه سربازان، رهبران و مدیران انقلاب هستی خود را خالصانه تقدیم کرده و آنچه میتوانسته برای قوام انقلاب و نظام برخاسته از آن هزینه کرده است. پس نه تنها بدهکار نیست بلکه باید طلبکار هم باشد. ولی آن اندازه قانع و نجیب است که ادعای طلبکاری نمیکند بلکه هنوز خود را بدهکار مردم و کشور خود میداند.
4) نسل ما تکامل طبیعی نسلهای قبل از خود میباشد و در واقع خلاصه و چکیده دهها سال مبارزه و تلاش بزرگان و مصلحان این کشور است که در آرزوی سعادت، آبادی و آزادی وطن خود حسرت به دل ماندند. پس نسل ما، شاگرد لایق و مستعد تاریخ کشور خود و تحولات سیاسی و اجتماعی آن میباشد و بایستی درس خود را خوب بیاموزد و بخوبی هم پس بدهد و از توشه و ذخایر عظیم حاصل از تجارب تلخ و شیرین جریانات و گروهها و شخصیتهای تاریخی و مبارز و مصلح کشور درسهای عملی لازم برای انجام چنین مسوولیتی را نشان دهد و نسل بعد از خود را بخوبی هدایت و تعلیم نماید. نسل ما چون شاگردی قدردان و مودب از گذشته و گذشتگان درسهای لازم را میگیرد ولی در عین حال آنها را تحت نقدی مثبت قرار میدهد تا راه کمال جامعه را بدرستی بپیماید.
5)و مهمتر از همه، نسل ما بدلیل شرایط خاص خود، آلوده به برخی از مسایل نشده و در معرض آلودگیهای مالی و اخلاقی یا قرار نگرفته و یا کمتر قرار گرفته است، لذا می تواند مدعی بسیج و هماهنگی دستهای پاک برای اصلاح و نجات کشورمان باشد.
نتیجه
پس نسل ما باید با استفاده از تمامی تجارب، نیاز اساسی برای سازماندهی خود را احساس کند تا بتواند دست در دست هم برای آینده کشور برنامهریزی منسجم و واقعبینانه داشته باشد. ضمن اینکه فرصتها، مثل فرصت حضور در مجلس قانونگذاری کشور، یا حضور در نهاد شوراهای اسلامی در سراسر کشور،یا حضور فعال در ردههای مدیریتی کشور و غیره، را مغتنم شمرده و از آنها نهایت استفاده را خواهد نمود، هیچگاه خود را اسیر این فرصتها و لحظهها نخواهد کرد.
پس، از نسل ما کسانی که انگیزه کار سیاسی و جوهره چنین فعالیت کاری را دارا هستند، اقدام به تشکیل حزب اراده ملت نموده و بر ماست که افرادی از نسل خود ـ که به زعم ما در جای جای کشور وجود دارند ـ شناسایی کنیم و با روی هم گذاردن تواناییهای خود و در انداختن طرحی نو و سازماندهی جدید به پایهای از تکامل و رشد برسیم که نگذاریم بار اصلاح در این کشور به زمین بیافتد. با کار جمعی و جا انداختن فرهنگ کار جمعی در بین خودمان و شناسایی و همراه کردن افرادی که در گوشه و کنار کشورمان چون ما میاندیشند و دغدغههای مشترکی چون ما دارند، به سمتی پیش برویم که با بسیج تمام توان و تجارب نسل 17 شهریور را نمایندگی و نسل دوم خرداد را رهبری نماییم.
بد نیست در پایان تاکید کنیم که حزب اراده ملت نیآمده است که جای کسی را بگیرد،ما آمدهایم که از تجارب گذشتگان استفاده کنیم و به پیش رویم. نسل ما و به ویژه نسل سازمان جوانان و دانشجویان ما، نسل دعوت است و نه قضاوت.
به نظر ما در میان گروهها اصلاحطلب باید دو گروه از هم بازشناسی شوند، گروههایی که کاری میکنند تا بمانند و بقا داشته باشند و دسته ای که می مانند تا کار کنند و به اصلاحات یاری برسانند. ما همت خود را بر مبنای این گذاردهایم که جزء دسته دوم باشیم.
انشاءا... شاگردان خوبی برای کلاس درس تاریخ کشورمان، خصوصا تاریخ معاصر باشیم اما همه اینها یک شرط اساسی دارد و آن اینکه خودمان را باور کنیم، اراده خودمان را مستحکم کنیم و بدانیم و ایمان داشته باشیم که منجی، خودمان هستیم. والسلام
مرامنامه حزب اراده ملت ایران (حاما)
ما به عنوان شهروندان کشور ایران با التزام به قانون اساسی جهت توسعه همه جانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... و همچنین اعتلای میهن عزیزمان، برآن شدیم تا با تاسیس «حزب اراده ملت ایران»(حاما) در راه تحقق آرمانهای ملت این و اهداف مندرج در همین مرامنامه، نیرو و توان جمعی خود را در چهار چوب اساسنامه حزب سامان دهیم. مرامنامه حاضر با مقدمه فوق و آرمانهای مذکور در بندهای زیر تهیه شده است.
1- ایران زمین:
ایران زمین مهد انسانهای دیندار است و انسان دیندار، انسانی است که در عین حالی که ناظری آگاه را بر عالم و آدم متصور بوده، با تکیه بر کرامت ذاتی و تعدد ادیان به سوی منزلگاه ابدی روان می باشد.
(با صد هزار جلوه برون آمدی که من / با صد هزار دیده تماشا کنم تو را)
2- ارتقا ابعاد وجودی انسان:
انسان موجودی چند بعدی است. از این رو نیازمند نیازمندیهای متنوعی نیز دارد. حزب تلاش خواهدکرد برنامه های خود را به گونهای تنظیم کند که بستر مناسبی فراهم آید تا انسانها بتواند از سر اختیار ابعاد وجودی خویش را ارتقا بخشیده و نیازهای خود را بصورت ضابطهمند برآورده سازند.
3- اعتقاد به اصل آزادی توام با مسئولیت:
حزب ضمن پاسداشت جانفشانیها و مجاهدتهای ملت بزرگ ایران در راه تحقق آرمان آزادی، تلاش خواهد کرد و تمامی امکانات و تواناییهای خود را بکار می بندد تا این اصل که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز از جایگاه والایی برخوردار است در راستای منافع ملی و رشد و تعالی کشور استفاده بهینه شود.
4- حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش:
یکی از اهداف اصلی و مهم حزب، تلاش برای تحقق بخشیدن به این اصل در همه سطوح و برطرف ساختن موانع تحقق آن میباشد.
5- حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران:
حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران از سلطه خارجی از جمله اهداف و آرمان های تخطیناپذیر حزب می باشد.
6- افزایش بردباری مدنی:
تلاش حزب برای افزایش بردباری مدنی مابین افراد و گروهها داخلی در راستای تحقق صلح و دوستی پایدار در کشور، منطقه و جهان می باشد.
7-به رسمیت شناختن حقوق برابر همه شهروندان و تکثر قومی و زبانی، مذهبی و... :
حزب خود را متعلق به همه ایرانیان می داند. بنابراین تلاش خواهد کرد تعاملی قانونمند همراه با فراهم آوردن امکان آموزش تبلیغ و... به منظور رشد و تعالی فرهنگها برقرار سازد.
8-تحقق امنیت در ابعاد مختلف آن:
داشتن جامعه سالم جز در سایه امنیت در ابعاد سیاسی اقتصاد ی، اجتماعی، و ... امکان پذیر نیست و ایجاد امنیت منوط به جلب رضایت شهروندان است و رضایت شهروندان منوط به احساس مشارکت شهروندان و مشارکت شهروندان منوط به تحقق آزادیهای عمومی اساسی و قانون که جزو شاخصهای اساسی مردم سالاری محسوب می شوند. حزب به سهم خود از هیچ تلاشی در این خصوص دریغ نخواهد ورزید.
9-برخورداری شهروندان از فرصت برابر در رقابتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...:
از این نظر تلاش حزب معطوف به شفاف سازی فعالیتهای و ارائه راهکارهایی در جهت افزایش توانمندیهای شهروندان برای اداره مناسب زندگی و حضور فعال در عرصه های مختلف زندگی خواهد بود. بنابراین ایجاد ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کارآمد برای توسعه عدالت در میان شهروندان و ریشه کنی «فقر» با بهرهگیری از روشهای علمی و به رسمیت شناختن حق مالکیت فرد بر اموال و داراییهای خود و ایجاد فرصتهای برابر تمام شهروندان در همه عرصهها از برنامههای حزب خواهد بود.
10- پیگیری آرمانها:
حزب تحقق آرمانهای خود را بصورت مسالمت آمیز قانونمند پیگیری خواهد کرد.
لیست کل مطالب